جدول جو
جدول جو

معنی طاق شدن - جستجوی لغت در جدول جو

طاق شدن
تنها شدن، تک شدن، جدا شدن، مهجور گشتن، یگانه شدن، بی همتا گشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ دَ)
طاق ساختن. ساختن بنای طاق را. تسقیف. سقف زدن
لغت نامه دهخدا
(جَهْ کَ دَ)
عقب افتادن اسب در مسابقه، باختن در بازی، بخطا رفتن تیر:
شوخ کماندار من شهرۀ آفاق شد
از قدراندازیش تیر قضا قاق شد.
محمد اشرف (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ پَ رُ تَ)
فربه گشتن. فربی شدن. تنومند شدن.
- امثال:
سگ که چاق شد قورمه اش نمیکنند، یا سگ که چاق شد گوشتش را نباید خورد، مثلی عامیانه است در مورد سفله ای که خداوند هستی شود و نااهلی یا نالایقی که بمقام و منزلتی رسد.
، شفا یافتن. تندرست شدن. سالم شدن.
- چاق شدن کمانچه، خشک شدن و کوک شدن آن است به مجاز:
کمانش چو ماه نو از آب و تاب
شده چاق بر آتش آفتاب.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رام شدن
تصویر رام شدن
مطیع و فرمانبردار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاق زدن
تصویر طاق زدن
تاک زدن آسمانه زدن گنبد زدن طاق ساختن سقف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
پس افتادن اسپ، بز آوردن، بد آوردن، کژ رفتن تیر عقب افتادن اسب در مسابقه، باختن در بازی، بخطا رفتن تیر: شوخ کماندار من شهره آفاق شد از قدر اندازیش تیر قضا قاق شد، (محمد سعیداشرف بها)
فرهنگ لغت هوشیار
بار گردیدن بصورت بار در آمدن، یا بار بگردن کسی بار گردن کسی شدن، سربار کسی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باب شدن
تصویر باب شدن
رایج شدن رواج یافتن مدشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
گشاده شدن (درو مانند آن) گشود شدن مفتوح گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمق شدن
تصویر دمق شدن
بشکسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاق شدن
تصویر قاق شدن
((شُ دَ))
عقب افتادن اسب در مسابقه، باختن در بازی، به خطا رفتن تیر
فرهنگ فارسی معین
فربه شدن، گوشتالو شدن
متضاد: لاغر شدن، پروار شدن، پرواری شدن
متضاد: لاغر شدن، بهبود یافتن، به شدن، معالجه شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
الحصول على الدّهون
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
Plump
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
grossir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
полнеть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
zunehmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
повніти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
tyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
engordar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
ingrassare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
موٹا ہونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
dikker worden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
মোটা হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
kunenepa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
şişmanlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
살찌다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
太る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
להשמין
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
engordar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
gemuk
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
อ้วนขึ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
मोटा होना
دیکشنری فارسی به هندی